زندگی همچون 4 فصل است . پس پر توقعی است که بخواهیم همیشه بهار باشد و شکوفه ها هم شکوفا

   عهدي که با تو بستم هرگز گسستني نيست ، من مخلص تو هستم لازم به بستني نيست

   قلبم را . . . دلم را به تو می سپارم چرا که دوستت دارم ای همیشگی ترین دوست در حسرت دیدنت بی قرارم ای تک سوار محبت ای مظهر شهامت از حزن دوریت گریه دارم

   چقدر خوبه كسي رو داشته ياشيم كه باهاش زندگي كنيم ، اين يه نياز اما چقدر زيباست كه كسي رو داشته باشيم كه نتونيم بدون اون زندگي كنيم، اين عشقه

   دوچشمت سرزمين آرزوها نگاهت داستان آشنايي ست امان از آن زمان كه قلب عاشق گرفتار خزان يك جداييست

   عشق مثه پنير مي مونه : زيادش آدمو خنگ مي کنه ! اندازش به آدم تکامل ميده ! و هيچکس هم تا حالا از بي پنيري نمرده

   در فلاکت و بدبختی، نباید امید را فراموش کرد. آبزلال باران از ابرهای سیاه سرازیر میشود

   براي ديدن نور به خورشيد نگاه کن،براي ديدن عشق به ماه نگاه کن،براي ديدن زيبايي به طبيعت نگاه کن،براي ديدن اميد به آينده نگاه کن

   جان اسير دل دل اسير دوست دوست چه ميداند دل اسير اوست

   همیشه از خوبیهای آدمها واسه خودت دیوار بساز پس هر وقت در حقت بدی کردند،فقط یه آجر از دیوار بردار بی انصافیه اگه دیوار رو خراب کنی

   هرگز از کسي که هميشه با من موافق بود چيزي ياد نگرفتم

   کاش بدوني نبودنت ، نديدنت يا واسه هميشه رفتنت هرگز بهونه نمي شه واسه از ياد بردنت

   شیشه ی دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست
این دل ما با نگاهی سرد، پرپر می شود

   کاش یارب آشناییها نبود
یا به دنبالش جدایی ها نبود
یا که او با من نمی شد آشنا
یا که او از من نمی کردی جدا

   دل تو وقتی می گیره
دل من می خواد بمیره
حاضرم دلم فدات شه
تا که قلب تو نگیره

   نمی گم دلم اسیره
نمی گم پیش تو گیره
من می گم اگه نباشی
دلم از غصه می میره

   کو طبیبی تا شکافد قلب خونین مرا
تا ببیند من نمردم، عشق توکشته مرا

   گر همین است خطایم که تو را دارم دوست
بعد از این بیشتر از پیش خطا خواهم کرد

   وقتی حضور سبز تو کمرنگ می شود
دست خودم که نیست، دلم تنگ می شود

   در کویر سرد عشق، این سخن از من بگیر
مرگ تو مرگ من است، پس تمنا می کنم هرگز نمیر

   سبد سبد شقایق / دلت پراز حقایق
خدا کند بخندد / دلت همه دقایق

   عشق یعنی زندگی با یاد تو
با کلام دلنشین نام تو

   خنده را معنی ز سرمستی مکن
آن که می خندد غمش بی انتهاست

   آوای باد انگار آوای خشک سالیست
دنیا به این بزرگی، یک کوزه سفالیست
باید که عشق ورزید، باید که مهربان بود
زیرا که زنده ماندن، هر لحظه احتمالیست

   بادکنک دلتنگی هام پر شده از هوای تو
اگه نیای، می ترکه، خونش می افته پای تو

   با سیم مژه هات یه عمره گیتار می زنم
اگه نگی دوستم دارى، من خودمو دار می زنم

   الهی تا زمین دارد حرارت
بماند این رفاقت تا قیامت

   دیروز به جرم بالا رفتن از قلبت دستگیر شدم!
بیا بهشون بگو ساکن قلبم دزد نیست

   قسم به فصل هستى / به بلندی و پستى
به خدایی که می پرستى / به زمینى که نشستى
عزیز من تو هستى!

   یک دنیا فدای هر چی دل مهربونه... یک دل فدای هر کی اینو می خونه

   شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد، دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم

   زندگی كن و لبخند بزن، به خاطر آنهایی كه با لبخندت زندگی می كنند

دریافت كد مسیج های عاشقانه به صورت تصادفی در وبلاگ » Coming soon...به زودی